دست نوشته های یک م-شیمی

ساده است، آسمان بالا رفته... آسمان بالاتر رفته،  درست شبیه همان سالی که در کتابخانه ی عمومی داران درس می خواندم. آن روزهایی که اولین فردی بودم که وارد کتابخانه می شدم و غروب آخرین فردی بودم که خارج می دست نوشته های یک م-شیمی...

گل آفتاب گردان هرگز در سنگ رشد نکرد،

گل آفتاب گردان هرگز به سنگ تکیه نکرد،

گل آفتاب گردان همیشه به دنبال آفتاب بود،

گل آفتاب گردان همیشه به سنگ سایه ی خنک هدیه داد،

و هرگز روزی فرا نرسد که گل آفتاب گردان به سنگ نیاز داشته باشد، سنگ را با گل کاری نیست.

که آن روز روز ممات گل آفتاب گردان خواهد بود. گلی که به دنبال آفتاب می گردد. آنچنان عاشق که خودش هم هم شکل آفتاب شده است. هم شکل خورشید...

گل آفتاب گردان راهی به سوی خورشید خواهد یافت،

بدون نیاز به سنگ های سخت.

 

دست نوشته های یک م-شیمی...

جوانه ای بود زیبا... هراسناک پوست درخت را شکافت و سر بر اورد زیبایی های بهار را پشت سر گذاشت...تابستان داغ را...که کم کم فصل سرما از راه رسید...در یک روز شهریوری، وقت برگ سبز سرگرم تابستان بود و از خن دست نوشته های یک م-شیمی...

چند روز پیش در مراسم فاطمیه ی مسجد دانشگاه، سخنران در میان صحبت هایش گفت علومی که شما می خوانید نجس اندر نجس اندر نجس است!!!سخنران معروفی بود. اتفاقا قبل از ورود به مسجد او و همراهانش را دیدم که از ات دست نوشته های یک م-شیمی...